جدول جو
جدول جو

معنی خلقت کردن - جستجوی لغت در جدول جو

خلقت کردن
(بِ شُ مَ دَ)
آفریدن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بِ صَ بُ رَ تَ)
پرداختن جای از کسی:
گفت ای شه خلوتی کن خانه را
دور کن هم خویش و هم بیگانه را.
مولوی.
- خلوت کردن با کسی، با او تنها شدن.
، عزلت گزیدن و اغیار بیرون کردن و به خیال خود مشغول شدن. (ناظم الاطباء) ، خالی کردن. (یادداشت بخط مؤلف) ، هم بستر شدن. مجامعت کردن. (یادداشت بخط مؤلف). چون: شوهر با زن خود خلوت کرد
لغت نامه دهخدا
(بِ شِ گِ وَ دَ)
ساختن. آفریدن. (یادداشت بخط مؤلف).
- خلق الافک، ساختن دروغ. (زمخشری)
لغت نامه دهخدا
تصویری از القا کردن
تصویر القا کردن
بدگویی، تلقین سوء
فرهنگ لغت هوشیار
سخن گفتن در نهفت دو به دو سخن گفتن خلوت کردن با کسی. سخن گفتن با وی در جای خلوت، عزلت گزیدن، یا خلوت کردن جایی را، بیرون کردن اغیار را از آنجا
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نفقت کردن
تصویر نفقت کردن
نفقه کردن: شما بر رسول خدا نفقت مکنید که درویش شوید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خرقه کردن
تصویر خرقه کردن
دریدن چاک زدن پاره کردن دریدن چاک زدن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
کاری را برای کسی انجام دادن، تعظیم کردن کرنش کردن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از تلقی کردن
تصویر تلقی کردن
فرا گرفتن درک کردن، پذیرفتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خلق کردن
تصویر خلق کردن
تاشیدن تاشتن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
پیشکاری
فرهنگ واژه فارسی سره
تصویری از خلق کردن
تصویر خلق کردن
آفرینش
فرهنگ واژه فارسی سره
پدید آوردن، آفریدن، ابداع کردن، به وجود آوردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
عزلت گزیدن، تنها نشستن، به خلوت نشستن، دور ازاغیار ماندن، خالی کردن، مجامعت کردن
فرهنگ واژه مترادف متضاد
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
Service, Serve
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
servir
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
melayani
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
সেবা করা
دیکشنری فارسی به بنگالی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
kuhudumu
دیکشنری فارسی به سواحیلی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
hizmet etmek
دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
봉사하다
دیکشنری فارسی به کره ای
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
仕える
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
לשרת
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
सेवा करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
служити
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
บริการ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
dienen
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
servire
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
servir
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
服务
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
służyć
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
dienen
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
служить
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از خدمت کردن
تصویر خدمت کردن
خدمت کرنا
دیکشنری فارسی به اردو